من شمع و تو پروانه

Reyhan

من آن گلبرگ تنهایم که میمیرم ز بی ابی

 

 

 

                 من شمع و تو پروانه

 

من تمام قصه هام قصهء توست

اگه غمگینم اونم از غصهء توست 

یه دفه مثل یه آهو تو صحراها رمیدی

بس كه چشم تو قشنگ بود گلهء گرگ ندیدی

دل نبود توی دلم كه گرگا تو را نبینن

اونا با دندون تیز به كمین نشینن

الای من فدای تو چه كار كنم برای تو

اگه تو این بیابونا خاری بره به پای تو

یه دفه مثل پرنده قفس عشق و شكستی

پر زدی تو آسمونا رفتی اون دورا نشستی

دل نبود توی دلم گم نشی توی كوچه باغها

غروبا كه تاریكه نریزن سرد كلاغها

نخوره سنگ به بالت پرت نشه فكرو خیالت

یه دفه مثل یه گل رفتی تو دست خزون

سیل و بارون تگرگ می یومد از آسمون

بردمت تو گل خونه كه نریزه رو سرت

كه یه وقت خیس نشه یخ كنه بال و پرت

نشكستی زیر تگرگ نریزه از تو یه برگ

یه دفه مثل یه شمع داشتی خاموش می شدی

اگه پروانه نبود تو فراموش می شدی

آره پروانه شدم كه پرام سوخته شه تو آتیش

دل تو كه به دلم دوخته شه كه بسوزه پرو بالم

كه راحت بشه خیالم دارم از تو می نویسم 

تو كه غم داره نگاهت اگه دوست داشتی

بگو تا بازم بگم برات اینقد می گم

تا خسته شم با عشق تو شكسته شم



+نوشته شده در 27 / 7 / 1389برچسب:,ساعت21:42توسط mitra | |